در ابتدای کتاب آمده است: باید در نظر داشته باشیم که خلاقیت اگرچه فرمول ندارد، اما روش دارد و این روش را خود فرد است که ابداع میکند و نسبت به خصوصیات رفتاری و دانش و اطلاعات هر فرد متغیر است. بسیار اندک هستند انسانهایی که خلاقیت را در تمام وجوه زندگیشان به کار میگیرند و بیشمارند آنهایی که فقط وقتی در منگنه مشکلات میمانند، سراغی از خلاقیت میگیرند. خلاقیت این نیست که فرمولهای از پیش طیشده دیگران را با سوژه مورد نظرتان تلفیق کنید و آلیاژ ناپایدار و تکراری بسازید. اخیرا کتابها و مقالاتی در این باره (خلاقیت و گرافیک) منتشر شده و توصیه کردهاند برای رسیدن به ایدههای خلاق و نو، فلان کار را انجام بدهید یا ندهید. اصولا خلاقیت فرمولپذیر نیست. مساله مهمتر، توجه به این است که طی کردن روند خلاقیت، به مراتب مهمتر از به دست آوردن محصول خلاق است. بهتر است با شیوه تفکر خلاق آشنا شویم و صد البته مهارت پیدا کنیم. صرفا دستیابی به یک ایده خلاقانه کافی نیست، بایستی به گونهای رفتار کنیم که خلاقیت، جز جداییناپذیر آن باشد. در واقع یافتن شیوه تفکر خلاق بهتر است تا رسیدن به تک ایدههای خلاقانه!